روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بدون تجویز دارو مصرف نکنید

سلام

روزتون پر از خیر و خوشی


جمعه که داشتم قسمتی از اتاق را مرتب میکردم رسیدم به سبد قرص و داروها

میدونم که ما ایرانی ها عادت داریم حتما از یک کلکسیون دارو نگهداری کنیم

من چند سالی هست سعی کردم این عادت بد را ترک کنم

اما بازم باقیمانده داروها را میزارم داخل یک سبد و گوشه اتاقم نگهداری میکنم

خلاصه که مسکن ها راجدا کردم و یه نگاهی به تاریخشون انداختم و هرکدوم تاریخ مصرفشون گذشته بود دور انداختم

کپسولها هم همینطور

بعدش یه نگاهی به داروهای تخصصی تر انداختم ... دیدم دیگه نیازی بهشون نیست (چون اون بیماری بر طرف شده... مثلا گوش دردم...)

بعد دیدم دو بسته قرص جوشان که نمیدونم ماله کی بود و از کجا اومده بود داخل سبد بود

یه نگاهی انداختم دیدم چهار ماه بیشتر زمان نداره و تولید ایران هم نیست

سریع گذاشتم داخل کیفم.... ذهنیت من از قرص جوشان یا کلسیم هست یا ویتامین سی...

امروز رسیدم دفتر و یکی از قرص ها را انداختم داخل آب... یه بوی خیلی بدی ازش متصاعد شد...

این شد که یهو یه آلارم تو مغزم رسید یه نگاهی به این قرص جوشان بندازم... اسمش را سرچ کردم و دیدم اوه اوه ... جزو دسته قرصهای درمان افسردگی و تریکوتیلومانیایا هست... حالا اینا از کجا سراز سبد من درآورده را واقعا نمیدونم... چون من هرگز برای این بیماری دکتر نرفتم ، البته ناگفته نمونه که این قرص جوشان در درمان بیماریهای تنفسی شدید هم استفاده میشه که شاید در یکی از گلودردهای خیلی شدید تجویز دکتر بوده و من فراموش کردم....

خلاصه که بوی وحشتناکی داشت و الان داخل سطل آشغال به سر میبره....



پ ن 1: هوا داره بهتر میشه و حس بیرون رفتن و قدم زدن منو دیوانه میکنه


پ ن 2: خوابها گاهی چنان منو مسحور میکنند که تا مدتها ذهنم درگیرشون میشه


پ ن 3: مغز بادوم امروز رفته اردو و از دیشب خیلی خیلی ذوق داشت


پ ن 4: بهش گفتم: هفته اول بعد از اومدن و رفتنت هنوز انرژی دارم... هفته دوم را تحمل میکنم و هفته سوم و چهارم را زجر میکشم

لبخند زد و گفت: من فقط اندازه یکی دو روز انرژی دارم.... بقیه اش را زجر میکشم...

نظرات 10 + ارسال نظر
رسیدن یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 12:03

از این به بعد بالاترین حد رو برای توصیف احساساتت بکار ببره که از آقای دکتر کم نیاری. جوابش خیلی بامزه و هوشمندانه بود .

درباره دارو تا حد زیادی درست میگی . اما واقعا وجود دارو تو خونه برای دردهای یهویی و یا نصف شبی تووشرایطی که نمیشه رفت دکتر ،خیلی به داد آدم میرسه

من حرف دلم را زدم
واقعیت را گفتم

راست میگی گاهی واقعا لازم میشه

عاطفه یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 12:39

تیلو کاش وصالی بود من میفهمم دوری از کسی که عاشقانه دوسش داری یعنی چی....

یه حسی بهم میگه این دوری خوشمزه ترین زهر دنیاست

اناهیتا یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 16:45 http://khaterateman1369.blogsky.com/

وای دوری خیلی سخته تیلو جونم درک میکنم . خوب شد خوندی روی دارو رو . یعنی الان شما خونه تکونی رو شروع کردی >؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوری سخته... اما گاهی زیبایی ها لابلای همین سختی ها قایم شدن
شروع کردم به مرتب کردن ریز ریز
آخه من که روزها کلا خونه نیستم... فقط جمعه ها را دارم

آزاده یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 19:22 http://azadeh002.blogfa.com

سلام جه خوب که خوبی دارو ها رو بریز دور همه چی همون چیزی میشه که خودت دلت می خواهد.
خوابها همون دلمشغولی هایت هستند
خوب باش و خوب بمون دوستم . دوستت دارم
یک عالمه بووووووس

سلام به روی ماهت
اره در نهایت خودمونیم که باید به فکر خودمون باشیم
خیلی عزیزی
منم خیلی دوستت دارم
بوس
بوس

مخمور یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 19:36 http:// mastoori.blogfa.com

شاعر میگه
با یک عبور ساده چنین مست می شوی
لب بر لبم گذار که دیوانه ات کنم
اخ امان از اون چشمها که باهاش خدا رو دیده ای
اما از اون لبهاش که جز به ذکر حرکت نمی کنه
امان از اون بازوها که وقتی در آغوش می گیری و می فشاری داد معشوق در می آید
آخ امان و صد امان از اون نفست که لامذهب به مرد و زن به هر کی می خورد مست می شود
آخ آخ آخ آخ

آخ آخ آخ
که شاعر چه خوب میگه

امیر یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 22:35

با سلام
قرص ها را باید به موقع خورد تا نیاز به انبار اونا نباشه البته اگه از دارو گیاهی استفاده بشه بهتر گل گاو زبان عرقی جات و ...
من اگه دارو داشته باشم و تاریخ مصرف اونا وقت داشته باشه اونا را به دارخونه میدم و میگم اگه فقیری امد و پول نداشت از اینها بهش بده
و گاهی هم به جای اونا کرم ، ژیلت و ... میگیرم

سلام دوست خوبم
اخرش یه کمی از این قرص و دواها توی همه خونه ها پیدا میشه
من از داروخانه سوال کردم
همچین چیزی را قبول نمیکنند

قرص جوشان
خوب شد نگاه کردی
بوی بد قرص نجاتت داد عزیزم

اره واقعا نجاتم داد

رسیدن دوشنبه 16 بهمن 1396 ساعت 08:46

عزیزمی

x جمعه 20 بهمن 1396 ساعت 01:19 http://malakiti.blogfa.com

اره منم دیدم داروخانه اصلا دارو رو قبول نمی کنه چون بهشون ایراد میگیرن نهایت هر چقدرم اصرارکنی میگن ببر هلال احمر .
نکته ی خوبی داشت پست ... این که به ذهنیت هامون اکتفا نکنیم و به واقعیت دقت کنیم .... منم همیشه تصورم از قرص جوشان ویتامین cهست .

بله به منم در نهایت گفتن اگه دوست داری ببر هلال احمر ببین چی میگن
خودمم همیشه تصورم همین بود

گلاویژ جمعه 20 بهمن 1396 ساعت 05:01 http://shade.blog.ir

ما هم متاسفانه تو خونه کلکسیونی از قرص و دارو داریم به قول خودت عادت همه ی ایرانی هاست :) علاوه بر قرص، کلکسیونی از انواع شربت ها هم داریم، چون بچه ی کوچیک تو خونه داریم و نمی تونه قرص بخوره

راست میگی واقعا که هممون این را داریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد