روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

این هفته فرق داره

سلام

روزتون گرم و نرم

زمستان امسال از نظر من که زیاد سرد نبود

هرچند مامان میگن تو از بس شلوغ بودی متوجه هوا نمیشی... اما اصفهان حتی یه بارون هم نیومد دیگه چه برسه به برف و این حرفا...

این که میگم اصفهان منظورم وسط شهر اصفهان هست... نه استان.... میدونم دور و بر کم و بیش نزولاتی بوده ، اما من امسال جز یک نصفه روز که چند تا قطره بارون اومد هیچی هیچی هیچی ندیدم...


پنجشنبه میخواستم بیام دفتر

اما یه سری کارهایی داداش داشت که اگه کمکش نمیکردم به سرانجام نمیرسید

خلاصه که اول صبح رفتم دنبال اون کارها

بعدشم یک جعبه شیرینی تازه ی خامه ای خریدیم و رفتیم دیدن مادربزرگ، داداش از وقتی اومده بود نتونسته بود بره سروقت مادربزرگ... کلی خوشحال شد ... گریه کرد... خندید و کلی از دیدن داداش با حلقه دامادی خوشحال شد

دیگه نزدیک ظهر بود که دیدم حالا که هردو بیکاریم بهتره بریم دنبال خرید کادوی تولد داداش که از وقتش گذشته بود اما من قول داده بودم...

بعدشم پیش به سوی خانه و جای شما خالی آبگوشت مامان پز را زدیم به بدن

ته مونده های مهمونی یکشنبه هنوز جمع و جور نشده بود و نیاز به یه مرتب کاری حسابی داشت... دیگه بعد از ناهار افتادم به جون خونه

آخر دست هم یخچال و فریزر را خالی کردم و حسابی شسستم (یخچال و فریزر طبقه من کلا بی استفاده س... ماله مواقع مهمونی یا ضروری هست) و تمام

شب مهمان خانواده عروس بودیم در یکی از رستورانها

آماده شدیم و راهی شدیم و بازم عکس بازی و لبخندهای کش دار

آخر شبم هلاک رسیدیم خونه

دور هم جمع شدیم و چای خوردیم و در نهایت هر کسی رفت سمت خونه خودشون

جمعه هم همه دور هم بودیم با این تفاوت که این دیگه آخرین جمعه ای بود که داداش اینجاست

عروس خانم هم بود... کلی براش بافتنی کرده بودم که بهش دادم و کلی ذوق کرد

براش هدیه هم خریده بودم

عصرونه هم یک کیک خوشمزه پختم

خلاصه که داریم از آخرین روزهای بودن داداش نهایت استفاده را میکنیم



پ ن 1:  کارهای دفتر را کلا رها کردم و اوضاع مالی وحشتناکه

پ ن 2: روزگارم با آقای دکتر تعریف چندانی نداره... اما این رشته باز گره خورده و ما نزدیک تر شدیم

پ ن 3: اگر خداوند بخواهد آخر این هفته یک قرار عاشقانه خواهیم داشت

پ ن 4: صبح بدون ماشین از خونه اومدم بیرون، یک پیرمرد مهربون ترمز کرد، تاکسی نبود اما نمیدونم چرا بهش اعتماد کردم، سوار که شدم، گفت کجا میری دخترم، ادرس را گفتم، گفت مسیرم نیست اما میخوام اول تو را برسونم بعد برم... حقیقتش ته دلم ترسیدم، گفتم نیاز نیست تا فلان جا که مسیر شما هست من پیاده میشم ... گفت تو این سرما بزار یه کار خوب هم من بکنم .... هنوز میترسیدم ... اما وقتی رسیدیم هرچی اصرار کردم پول قبول نکرد....منم تا برسم دفتر برای سلامتی خودش و عزیزانش صلوات فرستادم


نظرات 8 + ارسال نظر
رسیدن شنبه 23 دی 1396 ساعت 11:47

چقدر خوب که همه چی خوب پیش رفته و خوش گذشته بتون. انشاءالله خوشبخت بشن و حال دل تو هم همیشه رو به راه باشه . آفرین به تو اینقدر مهمان نواز و فعالی . خوش به حال عروس چه خواهرشوهر خوووبی هم داره .

فدای لطف و مهربونیت
مگه خواهرشوهر خوب هم داریم؟؟؟؟؟؟

ندا شنبه 23 دی 1396 ساعت 12:43

ی سوال، داداش شما شهر دیگه ان یا کلا ایران نیستن؟

کلا ایران نیستن

نل شنبه 23 دی 1396 ساعت 14:50

ممنون بابت راهنماییت عزیزمعاشق:
حال دلت عااالی و خوب و شاد باشه تیلوی نازنینم


خوشگل بانو شما هم اصفهانی؟
مگه شما همون نل نیستی که خارج از کشور زندگی میکرد؟

فرشته شنبه 23 دی 1396 ساعت 16:52

منم دلم برف میخواد خیلی زیاد هم میخواد بارون هم نداریم اخه وهر بار که شیر ابو باز میکنم فکر میکنم مگه چقدر بارندگی داشتیم که این همه اب مصرف میکنیم
امیدوارم برادرتون خوشبخت بشن
هربار که اینجا میام با کلی انرژی پرمیشم شادوپیروز باش

اخ اخ که امسال نه برف اومد نه بارون
خدا خودش بهمون رحم کنه
ممننونم
منم از اومدن و سرزدن شما پر از انرژی میشم

فرشته شنبه 23 دی 1396 ساعت 16:53

یعنی قرار عاشقانه این هفته فرق داره؟؟؟

امیدوارم
قرارهای عاشقانه باید هر دفعه فرق داشته باشن

نل یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 09:29

نه عزیزدلم.من همون نلم که ایران بودم و ساکن مشهد

من آدرس وبت را ندارم؟؟

اناهیتا یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 10:48 http://khaterateman1369.blogsky.com/

اخی تا داداش هست استفاده کن ایشالا که همیشه جمعتون جمع باشه . تیلو جان ذلتون واسه همتنگ شده اخر هفته همه چی اوکی میشه

امیر یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 13:04

جینگ جینگ ساز میاد
از بالای چهار باغ میاد
خوش به حال داداش تیلو
عروسش با ناز میاد
مبارک باشه ایشالله و به پای هم پیر بشن و روزی خودت و سایر مجردها

متشکرم
چقدر کم پیدا شدین شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد