روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بازم تعطیلی...

سلام

روزتون از عسل شیرین تر


دفتر من اصلا آفتاب گیر نیست

همچین سرده که انگار من وسط قطب گیر کردم

و من جوری لباس پوشیدم که انگار دقیقا وسط قطبم

بخاری هم تا آخر زیاده 


ساکولنتی که هدیه گرفتم انگار زیاد حالش خوب نیست

کمکم کنید ... فکر کنم نیاز به آفتاب داره




پ ن 1 : پیاده روی هام را میرم به طور منظم

پ ن 2: فعلا روزگار خواهرم آرومه

پ ن 3: اون یکی خواهر رسیده مشهد

نظرات 3 + ارسال نظر
مخمور یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 10:58 http://mastoori.blogfa.com

سلام بر تیلو بانو
من هم راهی مشهد الرضایم امروز بعد از ظهر
حال و احوال روزگار دلت خوش

وای خوش به سعادتت
التماس دعا

هفت دقیقه یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 12:22 http://7min.blogsky.com

خوش به حالشون رفتن مشهد .
مغز بادوم چطوره دلم تنگولیده براش
عزیییزمممم
ان شاء الله که روزگار خواهرتون همیشه اروم باشه
پیاده روی بدون اقای دکتر اصلا خوش نمیگذره اصلا پیاده روی رو باید با یار رفت

عزیزمی شما
متشکرم
واقعا خوش نمیگذره به زور میرم

پریسا سه‌شنبه 7 آذر 1396 ساعت 08:45

پیاده روی عالیه عالی اتفاقا من پیاده روی رو فقط و فقط تنهایی دوست دارم.

گاه گاهی (نه همیشه ) پیاده روی را کنار آدمهای دلچسبت امتحان کن
خیلیییییییییییییی کیف میده
منم پیاده روی تنها را دوست دارم ... اما دل است دیگر... گاهی هوایی میشود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد