روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

غیبت از نوع مجاز

سلام

روزتون خوش

شدم همون تیلوی قدیمی که پنجشنبه هایی که غیرعاشقانه نداشت را تعطیل میکرد و زانو و غم هم بغل نمیکرد


صبح پنجشنبه بیدار شدم و یه صبحانه خوشگل و دست رنج مامان خانم را خوردم

بعدشم مامان و بابا را برداشتم و پیش به سوی خرید لباس برای پدر...

چقدر خرید لباس مردانه کیف داره

آخ آخ که چقدر دلم لک زد که لباسا را برای آقای دکتر ست کنم...

چقدر آقایون راحت خرید میکنن... خدایا....

پدر جان قصد خرید یک پلیور داشتن

پلیور را که برداشتن یه شلوار ست هم بهشون پیشنهاد دادم که خیلی خوششون اومد

بعدترش هم یک ست طوسی کامل بهشون پیشنهاد دادم که بازم خوششون اومد

و در نهایت هم یک بلوز صورتی خیلی خوشگل براشون انتخاب کردم

بعد هم سه تایی رفتیم و گلی لامپ و مهتابی خریدیم برای اینکه تمام لامپ و مهتابی های خونه را عوض کنیم و همه جا نورانی بشه

نمیدونید این تعویض چه تاثیر شگرفی داشت

آخر دستم رفتیم شیرینی فروشی و سه تا برش کیک خوشمزه خریدیم و پیش به سوی خانه...

بعدازظهر هم یک قرار مادر و دختری داشتیم که خیلی لازم بود

نتایج خوبی هم در برداشت

جمعه را به خواب و تعویض لامپ و تعمیرات خرده ریز با پدرجانکم گذراندم

و امروز پر انرژی تر از هر روز اومدم که بگم ... زندگی سخته... اما ما باید آسون زندگی کنیم




پ ن 1: گلدانهای کوچک روی میز ... بهم چشمک میزنن و لبخندم را پررنگ تر میکنند

پ ن 2 : دنبال شادی میگردم

پ ن 3 : مغز بادوم و خواهر و شوهر خواهر رفتن مشهد... دل تنگشونم

پ ن 4: خواستم یکی از دوستانم را خوشحال کنم ولی انگار گند زدم... باید مراقب دوستی هام باشم... شبیه دوستی خاله خرسه شده



نظرات 5 + ارسال نظر
هفت دقیقه شنبه 4 آذر 1396 ساعت 10:28 http://7min.blogsky.com

جووووونز چه تعطیلات جینگولی داشتی . اخی مغز بادوم رفت ؟
رفتید دختر مورد نظر رو ببینید ؟! به جان هشت اگه خودم مزدوج نبودم اصفهان هم بودم میومدم خودمو قالب میکردم به داداشت

به قول دوستم جوووووووووووووونز بک
اره رفته سفر
دختر را که قبلا هم دیده بودیم... پارسال این ماجرا شروع شده ... رفتیم خونشون با مادرش صحبت کردیم
کاش بودی... کی بهتر از تو... الهی کنار آقای هشت خوشبخت و شاد و سلامت باشی

هفت دقیقه شنبه 4 آذر 1396 ساعت 12:13 http://7min.blogsky.com

عه بسلامتی مورد پسند واقع شد ان شاء الله ؟ پس عروسی افتادیم عاقا


مورد پسند که نیست در واقع
ولی علف باید به دهن بزی شیرین بیاد که گویا از شیرینم شیرین تر اومده

شاذه شنبه 4 آذر 1396 ساعت 17:27 http://moon30.mihanblog.com

سلااااام
به به خوش برگشتی! دلم برات تنگ شده بود. با شوق و ذوق همه ی پستا رو خوندم. تولدت با تاخیر مبارک باشه. امیدوارم زندگی خواهرت بر وفق مرادش بشه.

سلام به روی ماهت
مرسی
متشکرم بابت همه مهربونیات

سمیه شنبه 4 آذر 1396 ساعت 19:18

روابط خوب با پدر و مادرتون رو قدر بدونید
خیلی خیلی قدر بدونید
من حسرتش رو دارم

ممنونم
البته همیشه هم گل و بلبل نیستیما
گل و بلبلاش را اینجا مینویسیم

اناهیتا یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 10:08 http://khaterateman1369.blogsky.com/

اخی چه خوب بوده روز تعطیل چه ارامش و استراحتی داشتی و همشه به گردش و خرید


عالی بود
چه خوبه که باز فردا تعطیله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد