روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شنبه ی ابری

سلام

روزتون بخیر

اینجا ... اصفهان... ابری ... یک روزپاییزی...


خوب هستین

ما دیروز تولد بازی داشتیم

تولد خواهر بود

صبح با مغز بادوم پارک گردی کردیم و بعدش هم کیک تولد خریدیم

یه عالمه هم بادکنک و فشفشه...

از این بادکنکهای باریک و بلند هستن... نمیدونم اسمشون چیه... همونا که باهاشون اشکال مختلف درست میکنن

تا رسیدیم خونه ... مغزبادوم خواست که بادشون کنیم

منم رفتم و تلمبه مخصوص بادکنک را آوردم

اولی را باد کردم ... رفتم سراغ دومی ... نمیدونم چی شد که یهو تلمبه با یه صدای خیلی ظریف شکست... و تمام....

حالا منم و مغزبادوم و یک عالمه بادکنک باد نشده....

نظرات 4 + ارسال نظر
پریسا شنبه 13 آبان 1396 ساعت 09:00

تولدشون مبارک

Nahid شنبه 13 آبان 1396 ساعت 10:07 http://rooznegareman.blogsky.com

وای آره...
دیدی چه هوای ابری خوشگلیه؟
ای تیلو و مغزبادم تنبل
خب با فوت بادش میکردین



آخه این بادکنک ماری ها با دهان باد نمیشه... حتما تلمبه میخواد

سعید شنبه 13 آبان 1396 ساعت 10:48 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوبم
چقد خوشحالم که سرحالی
منم ازون تلمبه ها داشتم وقتی واسه خواهر زاده ها و برادر زاده هام بادکنک می خریدم با اون بادشون می کردم اما یه روز داداش بزرگه میخواست بادکنک باد کنه زد شکست
فدای سرش
راستی دختر عمو حال زاینده رود چطوره؟
آب داره یا نه؟

سلام پسرعموجان
من باید بازم بخرم از اون تلمبه ها... اخه بادکنکهامون همینطوری مونده
اصلا آب کجا بود

هفت دقیقه شنبه 13 آبان 1396 ساعت 17:09 http://7min.blogsky.com

اااااا بادکنک ها رو بگو چیکار کردین ؟ بیخیال بادکنک شدید ؟!
تولدشون مبارک ان شاء الله سالهای سال سلامت و خوشحال زنده باشن .
یه خاله ی نمونه ای ها

باید برم تلمبه بخرم
عزیزمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد