روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

پشت پرده


 

 آقای دکتر زنگ زدن...

گفتم برای تولد خواهر عطر خریدم

گفتن: یادته بهم گفتی عاشق عطر تن منی... نه هیچ عطر دیگه ای....؟؟؟

بلند بلند خندید و خداحافظی کرد... بغض منو ندید... اشکم را هم ندید


اون نمیدونه یه روزگاری من عاشق عطر کلوئدو بودم

عاشق بوی مردونه و سنگینش

عاشق بوی مردونه ای که یک نامرد فهمیده بود نقطه ضعف منه

هر شب از راه که میرسید کلوئدو میزد... تا من بوی دیگری حس نکنم

تا من مست کلوئدو به اون عشق بورزم...

وقتی رازش برملا شد... خیلی گریه کردم

اون عطر را سالها نگه داشتم... هر بار بو کشیدم گریه کردم

هر بار خواستم به خودم خنجر بزنم رفتم سراغش


اما یادمه که یه روزی عاشق یک «مرد» شدم

یک مرد واقعا مرد

همون روز اون کلوئدو را انداختم دور

همون روز بهش گفتم: عاشق عطر تن توام... نه هیچ عطر دیگه ای....؟؟؟

و واقعا هم همینه...

دیگه هیچ چیز ظاهری منو جذب نخواهد کرد... من عاشق چیزی عمیق تر از بوی یک عطرم...

عاشق عطر تن مردی که بوی مردانگی و شرافت میده...

نظرات 18 + ارسال نظر
من چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 14:22

تکبیر

میتونستی سکوت کنی
گاهی بهتر نیست؟

هفت مین چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 14:50 http://7min.blogsky.com

خیلی بد بود

خیلی

پریسا چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 15:39 http://roga2.blog.ir

سنگین بود.

پریسا چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 16:05

با افتخار عزیزم

چقدر خوب
پس دیگه دوست شدیم

Baran چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 17:09 http://haftaflakblue.blogsky.com/

قربون اشک های ریزه میزه بی صدای روی گونه هاتون....؛تیلو بانو جان

خدا نکنه
سالم باشی
شماها عزیزای دل من هستید
نبینم اشکات را

ساناز چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 17:46 http://sanaz2020.blogsky.com

اینکه بعضی خاطرات با بعضی بو ها عجین میشه یک واقعیته غیر قابل انکاره.

اوهوم
و واقعا وحشتناک ادم را داغون میکنن بعضی از بوها

دخترشیرازی چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 18:04

..............
واقعا درک کردن جنسه ما خیلی کار سختیه

راست میگی
گناه دارن اونایی که میخوان ما را درک کنن

می سا چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 18:28

تیلو جان، گذشته ها رو بریز دور، گذشت ، از الانت لذت ببر، حتی لحظه ای خودت رو برای گذشته غمگین نکن .
سلام راستی

گذشته را ریختم دور
گاهی گذشته ها سرک میکشن
من ادمی نیستم که تو گذشته ها زندگی کنم... اما گاهی یه جایی یه سرکی میکشن

راستی سلام به روی ماهت

صحرا چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 19:31

منم یه عالمه شال خریدم این روزهای اخیر. رنگارنگ و شاد

عزیزمی
مبارکت باشه
ولی فکر نکنم جایی که میری شال به دردت بخوره

رسیدن چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 22:49

خیییییییلی قشنگ بود .
عطر تن تو ...
این یعنی دیگه هیچ بویی نمیتونه بوی خیانت رو پر کنه . این یعنی جنس باید اصل و ناب باشه . هر چی باشه از خودش باشه از تنش.
ای ول


اوهوم
دقیقا

Meredith چهارشنبه 8 شهریور 1396 ساعت 23:01

چقدر قشنگ اینو که نوشتی براش بفرست


زرنگ تر از این حرفاستا... اونوقت اینجا را پیدا میکنه و درش را تخته میکنه ها...

صحرا پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 06:26

دیفالت گذاشتن حجابه


بله

میترا پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 09:15

دقیقا میدونم چی میگی دقیقا میفههمم چی کشیدی
عززززززززززززززززززززززززیزززززززززززززززززززززززززم

عزیزمی کاش نمیدونستی

الی پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 09:42 http://elhamsculptor.blogsky.com/

امان از بوی عطرها
میدونی گاهی یک بو عطر میتونه ادمو رو تا کجاها ببره. گاهی ادمو از خوشی و گاهی از غم تا مرز جنون ببره.
گاهی فکر میکنم این ادمیزاد دوپا عجب موجودیه گاهی هزارتا مشکل رو تاب میاره گاهی با یک بو با یک عکس ... متلاشی میشه بعدش دوباره تکه هاش رو میچسبون بهم و سرپا میشه

آخ آخ
گفتی
اینکه تکه تکه میشی و بعد میشینی همه تکه پاره هارا به هم میچسبونی عجیب ترین قسمت زندگیه... و البته دوست داشتنی ترین

شاذه پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 10:10 http://moon30.mihanblog.com

اتشی برنگ اسمان پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 10:21

گاهی بوها حکم خنجر رو دارن و به دل ضربه میزنن...

گاهی هم میتونن مرهم بینظیری باشن

Nahid پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 12:22 http://rooznegareman.blogsky.com

البته نمیخوام قضاوت کنم و یا ناراحتت کنم اما بنظر من حقیقت اینه که آقای دکتر اگه یه مرد واقعیِ واقعی تو دنیای تو بود، زودتر به تنهاییت پایان میداد و تورو تو رویا نگه نمیداشت. فکر نمیکنی الانم خیلی سرمست این عطری تیلوجان؟!!!

البته که اقای دکتر یک مرد واقعی در دنیا حقیقی هست
و شاید ما زیر یک سقف نیستیم... اما تنها نیستیم
مستش هستم و این مستی را دوست دارم

The Conqueror Worm پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 12:30 http://lunacy.blogsky.com

هیچ وقت با بوی هیج آدمی خاطره نداشتم ولی به نظرم یکی از عمیق ترین حس هایی باشه که تا عمق روح و روانت نفوذ کنه و به شدت تداعی گر خاطره های پررنگ باشه ، امیدوارم این عطر جدید همیشه بوی امنیت بده و با چیز دیگری تعویض نشود.

این عطر جدید نیست...
منم امیدوارم هرگز تعویض نشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد