روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

سومین روز هفته

سلام

روزتون بخیر


همچنان گیر پلاک هستیم

تو مملکت گل و بلبل ما اینطوری میشه که دعوا بین دوتا نهاد پیش میاد... بعد ماشین را میفروشن ... پلاک نمیکنن

چون ماشین وارداتی هست... خب عزیزه من... پس چرا میفروشین... چرا پول میگیرین... از حرص خفه شدم

اینم آخر عاقبت اعتماد به نمایندگی

میرفتیم از بنگاه میخریدیم خیلی خیلی راحت تر بودیم

خب بالاخره منم باید این غرغر ها را یه جایی بگم دیگه

صبح اول وقت میرم نمایندگی و جز حرص هیچی عایدم نمیشه



خانم همسایه پشت در ایستاده با یه عالمه خرید، تا من پارک کنم و وسایلم را بزارم داخل دفتر و در را باز کنم و ... هنوز پشت در هست

برای همین توجهم بهش جلب میشه

یک صندوق انگور خریده

یک صندوق هم آلو سیاه

داخل سبدچرخدارش را نمیبینم

اما دوتا شیر هم دستش هست

بعد هی داره با اونطرف آیفون حرف میزنه..

صداش آروم آروم و بی اختیار بالا میره

پسر کوچولوش داخل خونه هست و گویا خانم کلید نداره...

پسر کوچولو هم میگه که دلش نمیخواد در را باز کنه... میگه چون منو با خودت نبردی در را باز نمیکنم

خانم همسایه داره حرص میخوره... تهدید میکنه پسر کوچولو را به اینکه زنگ میزنه به باباش

صدای خنده ی بچه گونه ش میپیچه تو کوچه... شما که موبایلت را نبردی ....




پ ن 1 : بعضی ها خیلی خوب بلدن زندگی کنند... باید ازشون یاد بگیریم

پ ن 2 : روزها را میشمارم و دلخوشم به لحظه های عاشقانه

پ ن 3 : احتمال میدم امروز خواهرانه های قشنگی در انتظارم باشه

نظرات 4 + ارسال نظر
میترا دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 10:24

خداروشکر اقای دکتر نبودند.
بازم خداروشکر
انشالله همیشه بهترین عاشقانه هارو داشته باشین


ممنونم عزیزدلم
ببخشین که دلواپستون کردم

امیر دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 12:23 http://balot1395.com

سلام
خودتان میگین گیر پلاک هستم
وقتی گیر هستین پس حالا حالا ها گیر هستین . گیر را باز کن تا درگیر نشدین .
در مورد خانم همسایه هم خوب سوژه ای گیر آوردین تا بدونین دنیای کوچولو ها و بزرگتر ها هم عالمی داره
در مورد قرار هر چه جلوتر می روید حرکت ساعت و دقایق کندتر می شود و در عوض نبض و ضربان قلب ریتم تندتری دارند.
انشالله که همیشه انتظارها برای قرار های عاشقانه و شادی بخش باشه.
آتش درگیری و اختلاف بین دو نهاد باعث ایجاد دود میشه که صد البته این دود جز به چشم و حلق مردم بیگناه به چشم کسی دیگه نمیره . در مورد اختلاف یقین و باور کن که دعوا سر لحاف ملا نصرالدین است (یه کسی حق و حسابش کم و زیاد شده)

سلام
خدا نکنه حالاحالاها گیر باشیم
بله این کوچولوها واقعا عالمی دارن مخصوص خودشان

قندک میرزا دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 14:08

سلام.روزشما هم بخیر
عجب مکافاتیه ها؟ هم کلی پول بدی. هم هی بدوی دنبال پلاک.ای بابا!
و عجب نمایندگی ای!!
وعجب بچه های سرتقی هستن بچه های این دوره زمونه! جل الخالق! اینا بزرگ بشن چی میشن خداوکیلی؟!

سلام دوست شیرینم
روز شما هم بخیر
دقیقا حرصم دراومده با این پلاک
بچه های این دوره زمونه هستن دیگه

The Conqueror Worm دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 16:09 http://lunacy.blogsky.com

وای چه پسر باحالی هر چند اون طرف پشت در سرویس شد ولی خوب انتقام گرفت.

انتقام

وبلاگت برای من باز نمیشه یا کلا بستی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد