روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دوشنبه به شادی و سلامت

سلام

روزتون بخیر

خوبین دوستای از گل زیباترم؟



یک توصیه بهتون بکنم

موقع چیز خوردن مراقب باشید

دیشب با پدرجان به محض اینکه رسیدیم خونه، دوتایی رفتیم سروقت کاسه ارده شیره و هرکدوم یک لقمه گذاشتیم دهنمون تا بریم لباس عوض کنیم و ...

چشمتون روز بد نبینه... لقمه را هنوز فرو نداده بودم که دیدم پدر جان شروع کردن به سرفه

لقمه پریده بود به گلوشون

هرچی میزدیم تو کمرشون... آب میدادم بهشون ... هیچ فایده ای نداشت

دیگه ترسیده بودم به شدت سرفه میکردن و رنگ صورتشون سیاه شده بود... شدت سرفه ها که زیادتر شد چشمهاشون آب افتاد و قرمز شد... وای خدا براتون نیاره...

خیلی طول کشید تا حالشون برگشت سرجای خودش...



دیشب خیلی دیر شد تا بخوابیم

هم کتاب خوندم ... هم ساعتهای زیادی با آقای دکتر حرف زدیم

صبح زود با صدای گوشیم بیدار شدم

بازم آقای دکتر بودند

-: هرچی بیشتر باهات حرف میزنم زودتر دلم برات تنگ میشه

و اینگونه است که تیلوتیلو الان یک لبخند گنده است که دست و پا درآورده





پ ن 1 : یکی از دوستای وبلاگیم فایل های کتاب سرزمین جاوید را بهم داده

دیشب شروعش کردم

زیبا و دلنشینه

البته که چهار جلد هستش و هر جلد حدود 600 -700 صفحه

و احتمال اینکه به این زودی ها نتونم تمامش کنم هست

چون تازگی از تبلت کتاب خواندن چشمهام را کمی اذیت میکنه


پ ن 2 : همچنان قصه ی پلاک نشدن ماشین ادامه داره...


پ ن 3 : فیلم 50 کیلو آلبالو را دیدم.. اونقدرم که بهم گفته بودن بد نبود... لااقل در مقایسه با گشت ارشاد خیلی بهتر بود



نظرات 6 + ارسال نظر
قندک میرزا دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 10:24

سلام.خیلی لز لطفتون ممنونم تیلوی عزیز
امید که حال شما و پدر گرامی و دکتر عزیز خوب باشه.از قدیم گفته اند وقتی غذا به گلو می پره قراره برای اون شخص سوقاتی درراه باشه
پس پدرجان منتظر سوغاتی باشند .بزودی به دستشون می رسه

سلام قندک میرزای شیرین
به به
هورا به سوغاتی

سعید دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 10:29 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گل
خوبی؟
اگه خدای نکرده بازم چنین اتفاقی برای کسی افتاد اول خونسردیتو حفظ کن بعد با کف دست محکم ضربه بزن به پشتش بین دو تا کتف
محکم بزن نترس
ضربه زدن به کمر که فایده ای نداره
اگه دیدی افاقه نکرد از پشت دستاتو دور کمرش قلاب می کنی و یه دفعه شکمشو فشار میدی سمت خودت

سلام بر پسرعموی خودم
ممنون
شما خوبی؟
اتفاقا این کارها را بلدم ... نگران نباش... یه کوچولو از امدادگری در این مواقع اطلاع دارم...

امیر دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 10:59 http://balot1395.com

سلام
در مورد خوردن هر چقدر هم احتیاط کنی گاهی تو گلو می پره و کمی از آن ممکنه بره طرف نای و اینجاست که سرفه ها شروع میشه تا آن چیزی که بطرف نای رفته برنگرده سرفه ادامه داره و پشت کمر زدن باید با شدت باشه که که غذای قورت داده شده به دهن برگرده و اب هم نمی تونه کاری انجام بده چون هیچ چیز جز هوا نباید وارد نای و ریه بشه. در مورد صحبت کردن با دکتر قبلا گفتم مثل آب دریا هست که هر چقدر بیشتر بنوشی بیشتر تشنه میشی و عشق هم همینطوره هر چه بیشتر دست و پا بزنی بیشتر غرق میشی و در این مورد مثل مرداب عمل می کنه هر چند که دوست ندارم زلال عشق را با مرداب قیاس کنم . و انشالله که لبخند های تیلو از قلپ قلپ به لیوان لیوان و پارچ پارچ خنده تبدیل بشه .
این کتاب را من هم دارم می خونمش بسیار زیباست و خیلی تعجب می کنم که بیشتر اختراعات توسط ایرانیان بوده که الان به اسم کشورهای دیگه است مثلا همین خط که میگن توسط فنیقی ها اختراع شده ولی در این کتاب گفته شده ایرانیان خط را اختراع کرده اند. و جالب اینکه موحد و خداشناسی نیز توسط ایرانیان بوده انهم در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد در زمانی که هیچ پیامبری نبوده نه عیسی و موسی و ابراهیم و حضرت محمد(ص) ....
پلاک هم
آخر و عاقبت مجبور به امدن میشه شما کمی تا قسمتی عجله دارین ....
در مورد مطالعه با تبلت نیز رعایت حال و احوال چشمان را داشته باش که از هر چیز مهمتره و برای رفع خستگی چشم از محلول های شتشوی چشم استفاده کن که خیلی خوب است و باعث میشه چشم تمیز بشه و خستگی از بین بره و می تونی از آب تمیز هم در محل کار و خونه استفاده کنی مقداری اب در کاسه بریز و چشم ات را در اب باز کن و پلک بزن تا چشم تمیز بشه و هر گونه گرد و خاکی اگه وارد چشم شده باشه تمیز میشه

سلام
خب ایرانیا میگن ما اختراع کردیم... اونا هم میگن ما اختراع کردیم
ما هم که اونروزا نبودیم... پس شما پیدا کن پرتقال فروش را....
کجا عجله دارم... برای عالم و آدم سه روزه میاد... الان ده روزه منتظرم

خاله ریزه دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 15:20 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

سلام
خدا به پدر جانتون رحم کرده صدقه بذارید بیرون حتما.
ماشین نو مبارک.. بسلامتی سوارش بشی. میشه بگی چی خریدی؟؟


سلام به روی ماهت
بله خدا خیلی رحم کرد...خدا را سپاس
ممنونم

راحیل دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 17:17

سلام تیلو جان
میشه بگی ساعتها چی میگین با هم، آخه من خیلی حرف باهاش داشته باشم نیم ساعت
همیشه شاد وعاشق باشی

سلام راحیل جان
جدا میگی نیم ساعت؟
دیشب فقط چیزی حدود دو ساعت داشتن برام یک قسمت از یک کتاب را میخوندن و در موردش حرف میزدیم و البته آخراش کار به شوخی کشید و کلی وقتش را فقط خندیدیم

ولی و

اناهیتا دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 18:25

اخه چقدر این اقای دکتر رمانتیکه. این عالیه یعنی


اگه ببینینشون دیگه نمیگین چقدر رمانتیکه
ظاهرشون فوق العاده جدی و مغرور... اما در درون همینه که گفتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد