روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

پنحشنبه ای با پدرجان

سلام

روزتون قرتی پرتی

خوبین؟


یادتونه که نزدیک به 15 روز مادربزرگ بستری بودن بیمارستان

مامان من نمیتونستن برن بیمارستان برای مراقبت از مادربزرگ

البته ایشون با اینکه سی سی یو بستری بودن به خاطر مشکل تکلمشون نیاز به همراه داشتن

بعد از اینکه مرخص شدن هم افتاد دقیقا به زمانی که بابا و مامان با هم رفته بودن تهران برای کارهای داداش

خلاصه که امروز مامانم  برای نگهداری رفتن سراغ مادربزرگ

کلی چیزمیز خوردنی که مادربزرگ دوست دارن هم با خودشون آماده کرده بودن که ببرن براشون

از دیشب حس دلتنگی را تو چشمای مامان میدیدم

میبینید... مادر در هر حالی عزیزه... حتی اگه پنج سال بی صدا و بی حرکت در رختخواب افتاده باشه و جز رنج نگهداری چیز دیگری برای فرزندانش نداشته باشه...


قضاوت دیگران کار سختیه... مراقب باشید ... یک جایی یک قضاوت اشتباه و بی جا ... ممکنه گل زندگیتون را زیر و رو کنه تا شما در اون وضعیت قرار بده


صبح پدر یک کار بانکی داشتن... جلوی بانک پیاده شون کردم و اومدم دفتر

نیم ساعت بعد از من رسیدن دفتر

گفتن که سرزدن به نمایندگی و ماشین داشته و حاضر شو تا بریم

تحویلش دو سه روزی طول میکشه... اما خریده شد

فقط باید پدر باشی تا آرزوهای خودت را نادیده بگیری برای فرزندانت...




پ ن 1 : آقای دکتر به یک مسافرت کاری سه روزه رفتن... همیشه از من دور هستند.. اما وقتی میرن مسافرت انگار دلتنگ تر میشم


پ ن 2 : یک سخنرانی مهم در این جلسه کاری داشتن... فکر کنم وسطش من هزار تا تماس گرفتم... چون جوابم را که ندادن هیچ... هنوزم تماس نگرفتن


پ ن 3 :  امروز ظهر قراره با پدر آبگوشت و دوغ و ترشی سیر بخوریم، کلا پدر دختری جشن گرفتیم


پ ن 4 : این شربت آلبالوهای مامان پز ، معجون بینظیر روزهای تابستان من هستند....


پ ن 5 : دلم هوس یک لازانیای پرپنیر کرده...

نظرات 5 + ارسال نظر
دخترشیرازی پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 14:53

این پدر و دختریا بی نظیرن.
آخر عشق و حالن.
هرروزت شاد

به به خانوم گل... فعال شدی
چطوری؟
ان شاء الله
همچنین شما

الی پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 17:17

هوس آبگوشت کردم


جاتون خالی
کاش بودین با هم میخوردیم

شاذه پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 19:30 http://moon30.mihanblog.com

چه پدر و دختری قشنگی! شاد باشید همیشه

متشکرم
به همچنین شما و عزیزانتون

سعید پنج‌شنبه 15 تیر 1396 ساعت 19:35 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
خوبی؟
مبارکا باشه
انشالا همیشه با دل خوش سوارش بشی
پدر و دخترونه هاتم همیشه برقرار

سلام بر پسر عموجان
متشکرم

امیر شنبه 17 تیر 1396 ساعت 07:14

با سلام
گفتین روزتون قرتی پرتی بقول جناب مهران مدیری این که گفتی یعنی چه؟ تشریح کنید قرتی پرتی چیه و چگونه روزی است ؟
عشق مادر و فرزند ، عشقی است پاک و مقدس و بی همتا و بی آلایش . پاکترین عشق ها بین مادر و فرزند است . بقول دوستان لوطی: "رفیق بی کلک مادر" گاهی اوقات پدر و دختر یواشکی برنامه هایی دارند دور از چشم مادر مثلا تبانی می کنند و چیزی می خرند برای مادر ، جشنی میگیرند ، ولیمعه ای میدهند و ....
در مورد پدر و مادر و صرف نظر از خولسته های خودشان باید خدمتتان عرض کنم همیشه پدر و مادر بقول جناب حافظ: ترک کام خوذ گرفتند تا براید کام دوست ....
قبلا بارها گفته ام جدایی عشق های کوچک را از بین می برد و عشق های بزرگ را شدت می بخشد همانند باد که شمع را خاموش و آتش را شعله ور می سازد .... حالا که احساس می کنی دورتر از همیشه است بیشتر از بقیه اوقات دلتنگش هستی ولی زمانی که با هم حرف بزنید شیرینی و حلاوت آن بیشتر از سایر اوقات است ...
آبگوشت و ترشی خوب است اما دوغ و ترشی را همزمان نمیدونم .... به هر حال انشالله که خوش بگذره ...

سلام و عرض ادب
روز قرتی پرتی یه روز متفاوت و شاد و رنگیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد