روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

قرار عاشقانه غافلگیرانه

سرظهر زنگ زد و یک کمی حرف زدیم

خیلی سرحال نبودم

به فاصله دو دقیقه زنگ زد...

گفتم : چی شد، جیزی یادت اومد؟

گفت : اوهوم ... و یک لبخند خیلی گنده زد

گفت: دلم خیلی تنگ شده .... آخر هفته منتظرم باش... میام پیشت...

تا اومدم دهنم را بازکنم... گفت : خبردادم که اطلاع داشته باشی...و باز یک لبخند گنده

دیگه حال خوبم دست خودم نبود... داشتم میخندیدم و ته دلم قند آب میشد...

این شد ... که انشاله آخر فروردین... میشه قرار عاشقانه




پ ن 1: میدونید که هفته اول اردیبهشت تولد آقای دکتر هست؟


نظرات 5 + ارسال نظر
Meredith یکشنبه 27 فروردین 1396 ساعت 18:41

خدا رو شکر که حالت خوبه

فدای مهربونیات

امیر دوشنبه 28 فروردین 1396 ساعت 09:49 http://balot1395.blogfa.com

بهار را انشالله که در پایان فروردین ملاقات کنی
و انشالله که بهارت بی خزان باد
چقدر خوبه که در آستانه ولادت دکتر ایشان را در یابی و من فک کنم دوازده اردیبهشت سالروز تولد دکتر بود . تولدش مبارک ....

بهار منه... امیدوارم که همه بهاری باشیم
انشاله
یه هدایایی براش خریدم... بالاخره تولد بدون کادو مزه نداره...

صحرا دوشنبه 28 فروردین 1396 ساعت 09:50

فراز و نشیبهای عاشقانه...

زندگی کلا همینه
بالا و پایین...
غم و شادی توامان...

شاذه دوشنبه 28 فروردین 1396 ساعت 15:00 http://moon30.mihanblog.com

هورااااا.... همیشه شاد باشی تیلویی

فدات
داستان جدید ننوشتی؟
منتظرما
هر روز میام سر میزنم

بهار شیراز سه‌شنبه 29 فروردین 1396 ساعت 09:25

عاشق این دیدارهای عاشقانه ات هستم... مرور اون دیدارتون تو حرم حضرت معصومه هنوز کامم رو شیرین می کنه ...
عاشقانه هایت مستداممممممممم
تولد دکی جوون هم مبارککککک...

اون دیدار برای من تبدیل شده به یه رویای شیرین
اصلا باورم نمیشه که اون اتفاقها افتاد... باورم نمیشه همه چیز دست به دست هم داد تا من در اون لحظه کنارش اونجا باشم... خداوند را سپاس
متشکرم
متشکرم
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد