روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

زبان اشاره

نه من از هندزفری خیلی خوشم میاد نه اون

تا جایی که بشه روی اسپیکر کارهای روزانه مون را راه میندازیم


زنگ میزنم بهش و همزمان به علامت سکوت دستهامون را میزاریم روی دماغمون

دوتایی با هم میخندیم

نگاه میکنم بهش ... رنگ و روش بهتر شده و دیگه تب دار به نظر نمیاد

میگم الهی شکر و دستام را میبرم بالا

لبخند میزنه و میگه: فدات... لب خونی میکنم و میفهمم

یه علامت قلب روی سینه ام با دستم درست میکنم ...

میخنده و یک علامت قلب رو سینه اش درست میکنه و ادای تپیدن قلبش را در میاره...

براش یه بوس میفرستم و لب میزنم: خدانگهدارت... عزیزترینم

لب میزنه: خیلی دوستت دارم


و اینطوری میشه که ما با زبان اشاره هم میتونیم با هم حرف بزنیم...


نظرات 16 + ارسال نظر
نل شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 18:49

عاالیه این زبان اشاره...منو برد ب روزگار دور....
همیشه بخندی تیلوجانم...

متشکرم عزیزدلم
امیدوارم در این سفر به روزگار دور لبخند زده باشی و شاد شده باشی

امیر یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 08:41

نمیدونم ولی فک کنم همه چیز عاشق با بقیه فرق داره ....
نگاهشون ، کلامشون ، سکوتشون ، رنگ رخسارشون و .....
با نگاه با هم حرف می زنند ... اصلا بدون نگاه کردن هم حرف دلشونو به هم میگن ....
همه نامه نانوشته خوانند هم قصه نانموده دانند
بی جهت نیست که اگه خدا فرموده : من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته و انا دیته حدیث قدسی: من احبنی عشقنی و من عشقنی قتلته و من قتلته فانه دیته،; هر کس مرا طلب کند مرا می یابد هر کس مرا یافت مرا می شناسد و هر کس مرا شناخت عاشقم می شود و ....

و هر چیزی که فاقد عشق باشد ارزش ندارد و روح و جان و ارزش هر چیزی به میزان اشتیاق و دوست داشتن آن است ...در یک کلام باید گفت عشق بی بدیل است...
و خوشا به حال عاشق که نه سرما و گرما را می شناسد و نه گشنگی و تشنگی و غریب و آشنا ....
الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی و آن دل همه سوز ....

اونکه هم نامه ناننوشته خواند همه قصه نانموده داند... یکی دیگه س...
عشق مرتبه ی بلندی داره
البته ما گاهی عشق را اشتباه متوجه میشیم

ْسلام یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 09:51

چه عالی

اوهوم

اناهیتا یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 11:14 http://khaterateman1369.blogsky.com/

وای عالی بود عالیییییییییی

امیر یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 11:30

اون که قصه نانموده و نامه نا نوشته می خواند خداست و خدا چیزی جز عشق نیست ... هر چیزی که عاشقانه باشد رنگ و بوی خدایی دارد و بدون اگه عاشقانه نبود خدایی نیست ولو رنگ خدایی داشته باشه گول زهد و عبادت خشک را نخوریم .... هر چیز باید عاشقانه باشد و هر چه درجه خلوصش بیشتر باشد خدایی تر است و گرنه رودگل است نه طلا
مس است که لعاب طلایی گرفته .....
خدایا ما را جز عاشقان واقعی قرار بده .....

حامد یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 12:50 http://hamed-92.mihanblog.com

بهش میگن بادی لنگویج
زبان بین المللی عشاق
الان شما بواسطه ی عشق بدون اینکه کلاس بری و هزینه ی هر واحدش رو پرداخت کنی یه زبان بین المللی یاد گرفتی

شیرینی نمیدی

البته بادی لنگویچ زبان عشاق نیست
اما من هزینه ی کلاسها را دادم شما کجای کاری؟



چرا اینهمه کم پیدایین؟

حامد یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 15:00 http://hamed-92.mihanblog.com

بیا این پولتو ببر مونده رو دستمون

هورا
هورا
بچه ها خبر ندارین من امروز 200 هزارتومان برنده شدم
هورا
هورا

حامد یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 15:04 http://hamed-92.mihanblog.com

عشق را طی طریقیست که صد ساله سخن
یار به یار به یک چشم زدن میگوید

اوه اوه
ای این کاره... مشخصه که این راه را خوب بلدی

ساناز یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 15:45 http://sanaz1359.persianblog.ir

سلام. از اونجاییکه اینجا نمیشه از زبان اشاره استفاده کرد چون کسی نمیبینه از شکلکها استفاده میکنم.
بعضی وقتها یک اشاره کلی حرف توشه.

شاذه یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 17:15 http://moon30.mihanblog.com

گیلاس سرخ یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 17:33

چقدر جالب. تا حالا امتحان نکردم.

امتحان کن که بینظیره

مامان نجمه سادات دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 17:28 http://najmesadat.niniweblog.com

اقا ایول به ولت


فقط جووووون خودت بیا بم‌بگو ناموسن این دکدر کیه؟

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 20:38 http://mahisiyahekocholo.blogsky.com

پر از عشق :)


از یه جایی به بعد، با خودم عهد کردم از عشق و عاشقی نگم. چرا که قلبم به واسطه ی عشقی که بی پایان موند، بدجوری شکسته..

متشکرم
حتی اگه از عاشقی نگیم... عاشقی را نمیشه انکار کرد....

جین دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 22:24

فکر نمیکردم دکتر اینقدر رومانتیک باشه و فکر هم نمیکنم بتونم فدات را لبخونی کنم:|

بالاخره هر کسی یه گوشه های رمانتیکی داره باید کشفش کنی
همه چیز به لب خونی نیست ... شما بدنت هم یه زبان اشاره داره
مثلا همیشه وقتی یه حرفی را میزنی یه حرکت خاص نشون میدی و اون اگه دقت داشته باشه متوجهش خواهد شد

امیر سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 09:49

کلا هم کلمات و حروف و اعداد قرار دادی می باشند و ما باید برگردیم به قبل از زمان قرارداد یعنی زمان پارینه سنگی و نو سنگی و با لب خوانی و ایما و اشاره با هم ارتباط برقرار کنیم . و چقدر خوشایند و دل نشین است با زبان دل ارتباط برقرار کردن . و از اینا برتر و بالاتر برقراری تله پاتی است که همون دل به دل راه داره خودمون است .


حالا ما برگردیم به دوران پارینه سنگی اینهمه زحمت بشر به فنا نمیره؟

خاله ریزه چهارشنبه 20 بهمن 1395 ساعت 08:34 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

میشناسیش...؟؟؟؟ برای همینه که قلب قلبی شدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد