روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دوست جان

سلام

دیروز بعدازظهر دوستم اومد پیشم

از در که دارد شد دیدم همه ی صورتش زخمیه...

مثل اینکه گربه بهش حمله کرده باشه و چنگش زده باشه

با وحشت نگاهش کردم... چشماش هم ورم داشت

خندید و گفت : نترس چیزی نیست

اخه چطور چیزی نیست دختر خوب من الان قبضه روح میشم....



با یکی از فامیلهاشون دعواش شده بود و به شدت خودش را زده بود و گریه کرده بود...

دارم یواش یواش به سلامت عقلش شک میکنم بخدا

البته توصیه من بهش این بود دفعه بعدی که از کسی در این حد عصبانی شدی اون را بزن نه خودت را

فکر کنم دفعه دیگه باید با کمپوت برم زندان دیدنش

نظرات 6 + ارسال نظر
delaram سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 11:08

:D

والا

حامد سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 16:04 http://hamed-92.mihanblog.com

خودشو زده؟؟؟
لیوانی پارچی گلدونی چیزی حداقل میشکست توجیه داشت
خودشو؟؟؟

والا به خدا منم همینو گفتم

مامان نجمه سادات سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 16:08

این رفتار غوضی نمیدونم چیهههههه که منم دارم


لنتی

موهامو هم از کله ام میکنم

اگه خدا بخواد با دو تا دعوا دیگع کچل میشم

وای
عزیزم چرا؟
خب به قول حامد یک چیزی بشکن... بزن یه چیزی را داغون کن ... چرا خودت؟؟؟؟

مامان نجمه سادات سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 21:05

چون برابر حرفای بقیه کم میارم

عزیزمی
گریه نکن

گندم چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 17:57 http://minima.blog.ir

واقعا بهش خندیدی؟

نفس1 چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت 18:02 http://nafas1367.blogsky.com/

گریه نکن عزیزدلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد