روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

به این زودی دوشنبه شد؟

سلام

روزتون پر از مهر

مهر ماه که باشه باید مهربون باشیم ... مهربونی کنیم ... مهربونی دریافت کنیم

دوستای خوب من هستید

مینویسم

هر دو را

هم روزانه

هم قصه

به عشق شماها

امروز صبح خیلی زود بیدار شدم

یکساعت با آقای دکتر حرف زدم ... بدو بدو با آقای پدر اومدم دفتر

و نزدیک سه ساعتی هست که مشغول کار هستم

یه کم کارم خلوت بشه میام قصه مینویسم براتون



پ ن 1 : چقدر کتاب فنر میکنید اونم همه با هم ... بابا بزارین سر فرصت

پ ن 2 : وقتی کار داری از در و دیوار کار میباره... امان از وقت بیکاری

پ ن 3 : عاشق پاییزم و اینهمه کار نمیزاره پاییز را مزمزه کنم

نظرات 11 + ارسال نظر
دخترشیر ازی دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 09:43

آفرین به شمو بینویس تا ماهم بوخونیم و لذت ببریم البته حرصم بخوریم از این عدلانه((بووووووووووووووووووووووووووووووق))
.......................................................................
نمیشه بزارن برای بعد ...تا بعد کتابه این بچه ها میشه چند تیکه بس که جنسش خوبه ..از اونطرفم خود معلما میگن باید زود جلد گرفته بشه یا منگنه بشه یا فنر...
....................................................................
با آقای دکتر صحبت کردی خبری از پنجشنبه نبود؟

افرین به خودت که ماه آسمون منی
اره دیدی چقدر جنس کتابها بد شده؟ بیچاره ها دو روزه داغون میشن
از بس کتاب فنر زدیم مردیم
این هفته که نه اماااااااااااااااااااا

سلام دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 09:43

مرسی تیلوی مهربون

عزیزمی
خیلی عزیز

دخترشیرازی دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 09:48

؟؟؟؟؟

س دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 10:00

هه
خودتون پشته این مانیتورا چی نشون میدین؟

هیولا

س دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 10:01

کم از هیولاهم ندارید

خب هیولاییم دیگه

حامد دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 10:33 http://hamed-92.mihanblog.com

سلااااام تیلو خانوم عزیز صبح بخیر

آقا این داستان سیمی کردن کتابا رو کی مد کرده
البته درسته واسه شما و شغلتون خوبه ولی چرا کتاب درست و حسابی نمیدن دست بچه ها که مجبور بشن روز اول مدرسه ببرن سیمیش کنن
مسئولین رسیدگی کنن لطفا

آقا بزار مسئولین رسیدگی نکنن
اگه برای هیچکی نون نداره برای ما که آب داره....

delaram دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 11:57

Mod shode Simi
Teacher mige:P


اره
چقدرم خوشگل تره
کتاب هم بهتر باز میشه

امیر دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 12:00

سلام
کوچکتر که بودیم مادرا یا مادر بزرگ ها برامون قصه می گفتند تا خواب بریم . قصه هایی که پایان خوشی داشت و همیشه هم کلاغه به خونه اش نمی رسد . گاهی آخر قصه می گفتند بالا رفتیم دوغ بود پایین آمدیم ماست بود قصه ما راست بود و گاهی برعکس بالا رفتیم ماست بودیم پایین آمدیم دوغ بود قصه ما دروغ بود . اما راست و یا دروغ بودنش مهم نبود مهم خواب کردن بچه ها بود . خدا کنه قصه مهرانه ما را هم خواب کنه تا کمتر غم و غصه بخوریم . گاهی می گویم خوش به حال نفهم ها خوش به حال دیوونه ها خوش به حال پوست کلفت ها ...

به هر حال ما منتظر پاورقی مهرانه هستیم .


شما بی نظیری

مینو دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 16:41 http://minoo1382.blogfa.com

چه خوب که هردوتارومی نویسی


مجبورم خواهر
حرف از تحریم بود
نمیتونم تحریم را بپذیرم
کاسبیم کساد میشه

مینو دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 18:17 http://minoo1382.blogfa.com

خیلی لایک به کامنت جناب امیر...


ما هم لایک

Meredith دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 21:17

مهره مهربان :)
چرا اینقدر ملت تمایل دارن به فنری کردن کتاب؟

از بس جنس کتابا بد شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد