روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کاغذهای خطرناک

تا حالا دستتون را با کاغذ بریدین؟

با مقوا چطور؟



اینا خیلی خطرناک و فریب کارن

ظاهر ظریف و فریبنده

دلربا و معصوم

اما....


این روزها که خیلی سرو کارم شلوغه زیاد دستم را با کاغذ میبرم....

بریدن دست با کاغذ قابل تحمله

یک سوزش خفیف اما عمیق

بعدش یه قطره خون کوچولو....

مقوا یه کمی خشن تره...

نامرد جوری میبره که سوزش را تا مغز استخوان حس میکنی...

حالا از اون بدتر بریده شدن دست با لبه های مقوای کارتن ها هستش....

امیدوارم این آخری را اصلا تجربه نکنید....



پ ن 1 : کاغذهای خارجی که برش های خیلی تمیزی دارن... بدتر دست را مببرن....

نظرات 23 + ارسال نظر
بانو سین شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 10:04 http://our-lovely-life-92.blogsky.com/

وایی با کاغذ بریدم خیلی درد داره ....

حامد شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 10:15 http://hamed-92.mihanblog.com

سلام صبحتون بخیر

لامصب از کاتر هم بدتر میبره بنظر چیزی نمیاد ولی سوزش عجیبی داره
روش عسل بمالید زود خوب میشه

سلام
روزتون بخیر و شادی
خوبین؟


عسل را فقط باید خورد
به به

امیر شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 10:27

دستت را ترکش ببره اما کاغذ نبره از بریدن کاغذ بدتر اینه که یهویی میخ منگه بره زیر ناخن ات . پدری از ادم در میاره که اون سرش ناپیدا باشه
خدا نصیب کافر نکنه بقول معروف مسلون نشنوه و کافر نبینه چنان سوزشی داره که فقط اونایی که لمس کردند می دونند که چی میگم

اوه اوه
اشاره ی بجایی بود
این را هم تجربه کردم ... وحشتناکه
من از این بدتر را هم تجربه کردم ... اما دیگه فکر نکنم تعریف که بکنم همه درکش بکنن

امیر شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 10:32

سلام
بریدن دست و پا و بدن تو سط کاغذ ، مقوا ، چاقو، قیچی و .... اگر چه درد داره اما خوب میشه خدا کنه که دل بریده نشه که خوب شدن هیهات هست
بیدلی می گفت : سر بشکنه ، دست بشکنه ، پا بشکنه اما دل نشکنه

تاجری در جوابش گفت :یدلی می گفت : سر بشکنه ، دست بشکنه ، پا بشکنه دل بشکنه اما نرخ نشکنه

پلیس گفته : دست و پا و سر و گردن و دل بشکنه اما قانون نشکنه
اما من میگم هر چه میخاد بشکنه ، بشکنه اما حریم نشکنه

اخ اخ
دلم هم یک بار بریده... وحشتناک... سالها گذشت اما جاش موند

خیلی خوشگل بود این کامنت کلی خندیدم
اخرش هم احساس غرور کردم

گندمکی حوالی دریا شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 11:02 http://zabzekal1372.blogfa.com

سلام تیلویی جوونم صبحت قشنگ و مخملی البته الان دیگه ظهره یکم
اوه اوه نگوو تازه بعدم ک زخم شد همش خارش میگیره اصن ی وضعی
دوستی ک گفتن منگه رفته زیر ناخنش من منگنه رفت تو حلقم ی بار تو آش صبحونه بود

سلام عزیزدلم
نزدیک ظهرم که بیای عالیه...
اره بعدش همش یه حالیه دست و بال آدم ....
وای چیکار کردی منگنه تو حلقت را ؟

امیر شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 11:18

دیدی گفتم بریدن دل سخت تر و دردناک تر از بریدن جسم هست بعد از سال ها هنوز آثارش باقی است . خدا کنه اخرین باشه و دلت شاد باشه و روانت پر از آرامش

بعله دوست جونم
درست گفتی...
کاش اینطوری نبود....
الهی آمین به دعای خوبت
ممنونم

دوست ندارم اسممو بگم کلا خاموشم شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 11:49

تیلو الان پست یک سالگیت رو خوندم!
خیلی دوست دارم یه سوال ازت بپرسم
گفتی اگه اقای دکتر میدونستی حتی متاهله باز باهاش میموندی؟!
من الان دقیقا با یک اقای دکتر دوستم که می دونم متاهله!رابطه ش با زنشم بد نیست به جز یه جاهایی!
ما تقریبا 4 سال پیش حدودا 1 سال دوست بودیم بعد کات کردم بخاطر زنش حس میکردم کار درستی نیست
اما چند وقت پیش تو یکی از این برنامه ها دیدمش و حرف زدیم
خیلیییی خیلییییی خیلیییی معدب و مهربونه
منم چون اصلا دوست ندارم ازدواج کنم برام بودنش خیلی خوبه
خیلی زود حسم بهش برگشت
عشق و اینا نیست یه دوستیه
به نظرت کارم اشتباهه؟!
نظر تو رو ب عنوان ی زن میخوام نمیخوام بگی عقل خودت چی میگه
اهان از هم دور هستیم و 10 سالم ازم بزرگتره!

سلام
ممنونم از تبریکت
اینکه من گفتم دقیقا یه اعتقاد شخصی بود نمیشه به همه همینطوری گفت
اما ... ایشون عقل دارن شما هم داری
من چی باید بگم دقیقا این وسط؟؟؟؟؟
من مشاور نیستم
از زندگی خودم مینویسم

اما به نظرم اختلافش با زنش اصلا دلیل نمیشه برای اینکه با شما حرف بزنه... اما بقیه موارد کاملا شخصیه...

پرنیا شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 11:53 http://khateratkhodam.blogsky.com

واااای چقدر خوشحالم وبلاگ کسی رو پیدا کردم که هم زود به زود آپ میکنه هم روزانه نویسی
برش با کاااااااغذ

مگه از این وبلاگا کم گیر میاد؟
من سعی میکنم هر روز بنویسم
اما این روزها شلوغم و زیاد نمیتونم بهتون سر بزنم
اگه با هم دوست بشیم فوق العاده خوشحال میشم

Meredith شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 12:47

وای خیلی بریدم با کاغذ.حتا با پول هم بریدم.خیلی عمقی میبره دست رو

خیلی بده

خاله ریزه شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 12:55 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

منم چندباری با کاغذ A4 دستمو بریدم خیلی حس بدیه

وحشتناکه
دردش میرسه به مغز استخون آدم

سلام شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 13:00

تیلو جونم بیشتر مواظب باش...همه دست و بالت رو که زخمی کردی

سلام
تو این فصل من همش زخمی ام
از کاغذ
از مقوا
از کارتن های بسته بندی

اصلا یه وضی

دوست ندارم اسمم و بگم کلا خاموشم شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 13:12

فکر میکردم از جواب طفره نری
اما کمکی نکردی
میتونستی دوستانه کمک کنی
یا جوابم رو مثل بقیه بدی ن اینطور خشن.

خشن بود؟
ابدا
منو خشونت
اونم با دوستام
هرگز
بیا ریز ریز مساله را باز کنیم
من به خودم اجازه دخالت ندادم همین
وگرنه بهت میگفتم چرا وارد زندگی یکی دیگه بشی... تو به سادگی میتونی عاشق کسی بشی که درگیر هیچ شخص دیگه ای نباشه... وارد رابطه ای بشی که فقط ماله خودته... اینه نظر من

دوست ندارم اسممو بگم کلا خاموشم شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 13:15

میخوام بدونم این کارم بدی در حق زنشه؟!
وقتی اون جملت رو خوندم یه جورایی کنار اومدم ک کارام مشکلی نداره

اون جمله که من نوشتم در جواب اون سوال بود
من اینقدر آقای دکتر را دوست دارم که هیچی برام مهم نیست
اما وقتی میخوایم یه رابطه را شروع کنیم... هنوز دلبستگی و وابستگی شدید وجود نداره... چه علتی داره وارد رابطه ی یکی دیگه بشیم...
اون اقا زنش را دوست داره که باهاش داره زندگی میکنه... چه لزومی داره شما وارد اون رابطه بشی... کما اینکه مطمئنم فرصتهای خیلی خیلی بهتری برای شما وجود داره... حتی اگه مثل من نخوای ازدواج کنی... میتونی وارد یک رابطه ای بشی که تنها ماله خودت و اون آقا باشه

گندمکی حوالی دریا شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 13:36 http://zabzekal1372.blogfa.com

قوورتش دادم تیلو جون رفت تو شمکم
ب خدا آدم فضایی نیستم

پرنیا شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 13:37

عذرمیخوام توی بلاگ اسکای چجوری لبنک میکنن؟من هر کار میکنم نمیشه.یعنی گزینه ش رو مرورگرم نمیاد(؟)

گوشه سمت راست گزینه پیوندها
میتونی لینک کنی اونجا

دلژین شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 14:14 http://delzhin313.blogsky.com

وااااایییی خیلی بده... درد بریدگی کاغذ برا من تا یک هفته طول میکشه

آخه عمیق میبره

Juddya شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 14:17 http://Juddya-abbot20.blogsky.com

سلااام:-)
خیلیییی بدههههه منم تجربه داشتم
وقتی حرف از بریدگی با کاغذه یاد معلم ادبیات دوران راهنماییم میفتم...یه خانوم مهربون بودن که بخاطر ابتلا به سرطان.و یرقان فوت شدن
یک بار دستشون رو با کتاب بریدن و.هی میگفتن که کاغذ با این ظاهرش زخم عمیقی ایجاد میکنه و...
شاد باشی

سلام عزیزدلم
اخیش خیلی بده
چه خاطره بدی... انگار از جلوی چشم ادم کنار نمیرن

دوست ندارم اسمم و بگم کلا خاموشم شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 14:19

خب ممنون
من وقتی ازت نظر خواستم یعنی اجازه دادم که نظر بدی
همه حرفات درسته
ولی...
حالا یکم بگذره ببینم چی میشه
فعلا دلم نمیخواد نباشه!!!

عزیزکم وابسته میشی
وقتی وابسته شدی نمیتونی دل بکنی
بعد همه چیز را توجیه میکنی
الان میتونی تصمیم عاقلانه بگیری

طلوع ماه شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 15:02 http://mmnnpp.blog.ir

سلام تیلوی مهربان.
روز و هفته ات به خیر شادی.
من بعد چند روز اومدم بالاخره.
جالبه که بریدن دست با چیزای عجیب و غیر معمول دردناک تر از بریدن با چاقو و این چیزاست
منم چندبار دستمو با چیزای پلاستیکی بریدم

سلام عزیزدلم
خوبی شما
مهربون شماها هستید که منو مورد محبت قرار میدین

میدونی این مثل همون مثل معروفه...چون از چاقو انتظار بریدن هست خیلی دردناک نیست.. ولی کاغذ ازش انتظار نمیره... مثل دوست و دشمن میمونه ... دشمن بدی کنه خیلی اذیت نمیشی... اما....

دوست ندارم اسممو بگم کلا خاموشم شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 15:25

وقتی بعد 4 سال خیلی سریع حسم برگشت یعنی یه نمه وابستم
الانم دارم خودمو توجیه میکنم!
متاسفانه یک هفته س دارم فکر میکنم اما دلم نمیخواد بره
دیگه گذاشتم ببینم ته ش چی مشه
حالا اگه گناهم هست ایراد نداره گناه شیرینیه!!!

البته کسی که تونسته کسی را چهار سال ترک کنه اگه بخواد باز هم میتونه....
هرچی خیر و صلاحه همون پیش بیاد
سعی کن دانسته گناه نکنی...
این شیرینی کاذبه... بهش نمیشه دل بست

دوست ندارم اسممو بگم کلا خاموشم شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 16:02

اره میتونم
ولی لعنتی خیلی مهربونه خیلیییییییییی !!!میدونی ک این گزینه چقدر مهمه واسه ما زنا
یعنی ب نظر تو هم دارم گناه میکنم؟؟؟
چقدر امروز باهات حرف زدم ببخشید وقتت رو گرفتم تیلو جان

اولا تو دوستمی چه خاموش باشی چه روشن
برام عزیزی وقتی باهام درد دل میکنی و حرف میزنی
بعدش هم باید بدونی که مرد که نباید مهربونی کنه... مرد باید مرام و معرفت داشته باشه... مرد باید مردونگی داشته باشه... مرد باید تکیه گاه بشه...
چرا باید به نظر من گناه کنی؟
اصلا گناه نمیکنی و نکن ... دنیا ارزش گناه کردن را نداره... عشق باید آدم را به تعالی برسونه... عشق که نباید باعث گناه بشه...
من خوشحالم که باهات حرف میزنم

بهار شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 16:20

اسمم رو گفتم بهت اینجوری بهتره.
خب مرام و معرفت هم داره خیلی ب من لطف داره
من تکیه گاه نمیخوام
از نظر خودم گناه نیست
من خطری واسه زنش نیستم!
نمیدونم من راضی اون راضی چرا خودم رو ناراحت کنم.
فقط گاهی میگم منم شایددد شایدددد شایددد ازدواج کنم
اونوقت مطمئنم از هر دست بدی از همون دست میگیری
اون وقت اگه کسی با شوهرم بود نباید بگم چرا
خیلیییی فکر مبکنم تیلو اما نمیتونم واقعا
وقتی هست حال دلم خوبه

بهار خانوم
هر کسی خودش فقط باید خودش را قضاوت کنه
به دیگران مربوط نیست که ما را قضاوت کنند
پس وقتی خودت داری با چشمای باز خودت را قضاوت میکنی
هر کاری حس میکنی بهترین کار هست همون را انجام بده

حسین یکشنبه 31 مرداد 1395 ساعت 22:13 http://geranio.blog.ir

اوف یک بار با کارت عروسی بریدم!
تا دو ساعت داشتم گریه میکردم! خخخخخ

گریه داره
خیلیم گریه داره
درد میاد شدید
مغز استخون آدم میسوزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد