روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بی حال

سلام

امروز باز دندونپزشکی بودم

دیشب اصلا خوب نخوابیدم

همش کابوس دندون کشیدن دیدم... صبح همه شجاعتم را جمع کردم

نوبت اولم ماله روکش دندونم بود که به خوبی انجام شد

فقط داشتم ذکر میگفتم از ترس

بعد که نوبت به کشیدن دندون رسید... دکتر فرمودن...امروز نه!!!!!!!!!!!!

نمیشه که هم روکش گذاشت... هم دندون کشید

زیادی اذیت میشی

برو یه وقت دیگه بیا...

منم پاشدم اومدم ... و دیگه نمیخوام برم

این پروژه دندون را کلا همینجا میبندیم... میزاریم برای وقتی دیگر

باشد که رستگار شویم....




خیلی خیلی بی حال و بی انرژیم

از همتون بابت محبتهاتون متشکرم

نظرات 4 + ارسال نظر
دخترشیرازی سه‌شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 12:39

شانس آوردیا
خدا کنه کمتر اذیتت کنه تا به وقتش
........................................................
تعطیل کن برو خونه
مواظب خودتم باش
کمترم نقل بخور
گفتم که بدشون به من برات خوب نیس

خدا کنه یهو شفا پیدا کنه دیگه درد نگیره.....

نمیتونم برم کار دارم هنوز
همین دیگه
اگه اینهمه شیرینی نمیخوردم که دندون درد نمیگرفتم
خوب شد ندادم دوستم دندون درد بگیره

امیر سه‌شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 13:52

میدونم چه می کشی چون خودم هم بابت دندان و کلیه این درد ها را تحمل کرده ام و بهت بگم درد دندان در مقابل درد کلیه ناچیز است ولی بدون که هر کس خربزه بخوره (البته از نوع گرکاب) پای لرزش هم می نشینه وقتی این همه نقل را بخوری و بقیه را جایی قایم کردی البته اگه بری دنبالش بهتره چون وقتی دیر بشه هم درد بیشتر هم هزینه بیشتر و هم ....

ماشالله این همه نقب و نبات نوش کردی هنوز هم بی حال و بی انرژی ...

باشه قبول دعا کنم که منبع انرزی باشی همیشه دخترک هنرمند و خوبم


تو اصلا نظیر نداری
دوستی مثل تو عین طلا هست....
ممنون

دلژین سه‌شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 15:02 http://delzhin313.blogsky.com

عاشقتم ....
ترس چیز عجیبیه... منم از دندونپزشکی میترسیدم... اما بعد کشیدن ۴ تا دندون اصلی برای ارتوندسی و دو تا دندون عقل دیگه عادیه برام :)) اما ترست رو با توجه ب تجربه ی گذشته ام کاملا حس و درک میکنم


خانوم دکتر منم یکی بکشم عادت میکنم نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلژین چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 08:25 http://delzhin313.blogsky.com

وقتی بکشی میفهمی اصلا اونی ک تو تصورت بوده نیست و چقدر راااحته‌‌‌‌....

کاش اینطوری باشه
چون فعلا بیخیال شدم
درجه شجاعتم دوباره باید به اندازه کافی برسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد