روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تیتر اخبار

- خواهرم همین الان زنگ زد و گفت : سه روز مسافرت به مشهد همراه همسرش بهش هدیه شده...


- چالشم خوب پیش میره ... سختی میکشم... گاها دستم میره تو موهام... اما خوب دارم پیش میرم


- به زودی کلینیک آقای دکتر افتتاح میشه

باید روی آرم و کارت ویزیت و سربرگها کار کنم، اما هنوز انجام نشده


-امروز تا حد زیادی کارهام را پیش بردم


- خاله م این هفته رفته مسافرت و مامانم روزهای بیشتری را باید برن خونه مامان بزرگ و مسلما بابا بیشتر کنار من هستن


- امروز بعد از ناهار با بابا یه قفسه ی کوچولو برای داخل دستشویی درست کردیم... پدر دختری کلی بهمون خوش گذشت و از کاردستی خودمون راضی بودیم


- یکی از دوستان مجازی برام پیغامی گذاشته بود که واقعا متاثر شدم ... چرا گاها آدمها به سمت اینهمه دگرآزاری میرن؟


- با دوتا از دوستای مجازیم  خیلی خیلی به هم نزدیک شدیم و از این اعتماد و نزدیکی خوشحالیم


- دلم آرامش زندگی دو سه روزه در یک کلبه کنار یک دریاچه ی دور افتاده را میخواد....

نظرات 9 + ارسال نظر
شاذه یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 18:03 http://moon30.mihanblog.com

چه عالی! خوش به سعادت خواهرجان!
دو نفره های دختر و بابایی خیلی قشنگن


انشاله سفرهای خوب قسمت شما هم بشه
راست میگین همیشه زیبا هستند

دلژین یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 18:08 http://delzhin313.blogsky.com

مورد اخر رو بیا دو تایی بریم :)) البته ن نمیشه ۳ تایی ، تو و اقای دکتر برین با هم یه کلبه هم برا من جور کنین پررو هم نیستم عصن

اصلا هم چهارتایی میریم
صبر میکنیم شما هم عاشق بشین....

سلام یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 18:28

چه عالی، سفر به مشهد
امیدوارم یه روز هم من دوست مجازی شما بشم

شما دوست عزیز ما هستید
دوست خوب و مهربون
یکی از بهترین دوست ها

حسین یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 21:19

عمل به چالش برای من مدت زیادی دووم نیاورد. ولی دوباره هستم. یعنی حدود یک هفته و نیمه که مجددا هستم.

ای بابا
دوباره شروع کن
اما قوی تر

The Conqueror Worm یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 22:42 http://lunacy.blogsky.com/

بابت کار دکتر بهتون تبریک عرض میکنم، خیلی با بند آخر نوشته ات حال کردم من همیشه همین رو دلم میخواد حتی شبیه برنامه ی کودک تصورش میکنم دریاچه و کلبه و سرسبزی محیط و حتی خوشبختی اهالی با چند خرگوش بازیگوش رویای زیبایی هست.

ممنونم از تبریکتون
لطف دارین
تحقق رویاهای زیبا را براتون ارزو دارم

Meredith دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 00:21

منم با خودتون ببرید.قول میدم فقط نگاهتون کنم :)))

ای جون
شما که عزیز دل هستید
تشریف بیارید
قدمتون روی چشم

امیر دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 07:32

سلام
اصن منم میام هم برا آبدارچی و مسئول خرید و بادیگارد زوج های جوان
مزد و مواجب هم نمیخام همراه شما میام هر چه باشه ممکنه لازم بشه یه نفر مجرد و فارغ بال همراه تون باشه که مراقب اوضاع و احوال باشه و کارای خرید صبحانه و ناهار و شام و سایر تدارکات را فراهم کنه .

خواهرتون هم که آقا دعوتش کرده و اونو طلبیده و انشالله که سفر بی خطر و زیارتش هم قبول گردد

دو نفره دختر و بابایی همیشه رویایی است خصوصا اینکه بابا کارای مردونه مثل نجاری و تعمیرات لوله کشی و یا برقی را انجام بده و دختر هم غذا بپزه و چای معطر و داغ قند پهلو برا بابا بیاره

از طرفی هم مامان بزرگ را نمیشه تنها گذاشت و باید مرتب بهش سر زد و جویای احوالش شد.

بادیگارد چیه... صبحونه ناهار و شام هم پای خودم ... شما مهمون عزیز هستید
قدم رنجه کنید
با کمال میل
خوش به سعادت اونهایی که تولد اقا مهمونشون هستند
اصلا من غذا و چای درست نمیکنم ... من عاشق کارهای فنی کنار بابا هستم ... حتی اگه همه چیز را خراب کنم با صبر و حوصله یادم میدن و کمک میکنم ....

بنده ی خدا مادربزرگم روزهای خوبی ندارن

دخترشیرازی دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 08:30

سلام صبح بخیر
خوش به حال خواهرتون سفرشون بی خطر.
...........................................................................
کاش کلینیک شهر خودت بود و شما میشدی نایب رییس و میتازوندی..وانشاالله همه چیز به خیر بگذره
...........................................................................
باید تو چالش موفق تر باشی و میشی
.......................................................................
آخ تیلو نگو که حسابی منم دلم میخاد..1جای آروم و خلوت خودت باشی و خودت حالا اقای عاشقم بود خوبه ها
1 جایی که انگار از این زمین به دوری

سلام عزیزدلم
خوبی
کاش شهر خودمون بود و از خدمات رایگانش هی کیف میکردم
امیدوارم
منم به این چالش امیدها بستم
منم جایی دور از همه چیز میخوام به قول شما آقای عشقم بود بد نیست

رسیدن دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 09:43

خاطره ها و لحظه های پدر و دختریت ایشالا مستدام و همیشگی باشه تیلو عزیزم . ایشالا مادر بشی و مادر دختری رو کنار یه همسر خوب هم تجربه کنی

دیگه داره برای مادر شدنم دیر میشه
ولی مادری حس بینظیری هست که هرکسی لایقش نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد